توقف پروژه وحدت چپ عاجلترین اقدام حفظ سازمان

سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) در ادوار مختلف حیات سیاسی عملکردهای بسیار متنوعی را در کارنامه برجای گذاشت؛ عملکردهایی که در آنها نقش مدیریت هشیارانه و سنجیده رهبری انکارناپذیر است.
بخش وسیعی از عملکردها در فاصله زمانی مشخص نتیجه لازم را دادند و یا برخی نیز درروند خاص تاریخی به نتیجه دلخواه رسیدهاند. مواردی هم وجود دارند که درروند خود قابلیت اجرائی نیافتهاند و سازمان به خاطر زیانبار بودن، از ادامه آنها صرفنظر کرده است. طبعاً حق قانونی سازمان است که هرگاه رهبری سازمان طرح برنامه یا پروژهای را مقرونبهصرفه ارزیابی نکرده است، یا بعد از بروز ناکارآمدی، اقدام کرده و سپس درصدد رفع آن عمل کرده است تا از تحمیل هزینه بیشتر جلوگیری کند. بدون اغراق میگویم، مدتی است این روش و سلوک منطقی سازمان هرچه کمرنگتر میشود. این امر را در نگاه برخی بزرگان سازمان به پروژه وحدت چپ میبینم. پروژه مزبور از میان اندک عملکرد ناموفق سازمان از بدو تشکیل تاکنون، جایگاه خاص داشته است. در پوشه عملکرد سازمان کم نبوده سیاستها یا بعضاً پروژههایی که به نتیجه برابر پیشبینی نرسیده باشند. ولیکن تأثیر چندان مستقیم بر گسست رابطه اعضا با یکدیگر و سازمان بهجا نگذاشتهاند.
آیا واقعیت انکارناپذیر مذکور قابلتعمیم است و میتوان آن را به پروژه وحدت چپ بسط داد تا نتیجه گرفت این پروژه خارج از این قاعده است. برفرض محال که چنین میسر نشود آیا تاکنون مدیران پروژه وحدت چپ اقدام مشخصی به عملآوردهاند تا راهرفته سالیان در این عرصه را ارزیابی کنند، سپس اقدام به آسیبشناسی کنند تا نتایج آسیبشناسی را برای اتخاذ تصمیم مبنی بر توقف یا ادامه پروژه را ارائه دهند. اگر تا دیروز استدلال مبتنی بر پروژهای نبودن وحدت چپ خوشایند طرفداران این پروژه نبود؛ لیکن بعد از راه آمده بینتیجه پروژه، باید پذیرفت که موضوع حساس و پیچیده وحدت چپ ذیل واژه پروسهای میگنجید. بنابراین گنجاندن آن در پروژهای اراده گرایانه نهتنها منطقی نبوده بلکه اصرار بر تداوم آن برابر نقشه راه «حتی نوین»، نیز بستری شد تا هزینه وحدت چپ و سازمانها بالاتر برود. جابجا شدن دو واژه یعنی پروسه و پروژه را باید خطای محاسبات استراتژیک معنا کرد. زیرا موضوع سرنوشت سازی که باید به دست پروسه سپرده میشد؛ در فضای احساسی و خودانگیخته در قالب پروژهای قرار داده میشود که پسزمینه آن را خصلت شتابزدگی و منش ارادهگرائی تشکیل میداد. طرح این موضوع که وحدت چپ قرار بود در خدمت پایان دادن به پراکندگی نیروهای چپ باشد، در جای خود قابلتحسین است. ولی صرف اشتیاق به برونرفت از پراکندگی از راه پروژه وحدت نیز تنها راه نیست و حتی راه در اولویتهای پایینتر نیز نبود؛ اراده گرایان پروژه وحدت چپ خوشتر داشتند و دارند که پروژه «وحدتآفرین» میشود تا بهخودیخود پراکندگی نیروهای چپ را مرتفع سازد. آیا واقعاً امروزه کسی میتواند کوچکترین اثری از این آرزو را درراه آمده پروژه نشان دهد تا هزینه ازدسترفته را در خدمت آن آثار معرفی کند؟
پروژه وحدت چپ که در اسناد سازمان از آن و اهدافش بسیار سخنها رفته است، بعد از سالها به پایان راه رسید؛ پایان راهی که به آن، جز "خانهای بر روی آب" نامی نمیتوان نهاد. امروز بعد از بیحاصلی پروژه وحدت چپ کسی میتواند خلاف واقعیت سخن بگوید تا ادعا کند بعد از سالها تلاش کوشندگان وحدت خواه و اتلاف انرژی فلان دستاورد در سبد پروژه قرار گرفت یا اینکه پروژه وحدت چند درصد از واگراییها را کاست و به همگراییها افزود؟ پروژه وحدت چپ درحرکت نخست یا اصطلاحاً فاز اول به زایش منجر نشد که هیچ، بلکه به بیماری ریزش نیز مبتلا گشت. حالا چرا باید برخی رفقای ما اصرار مدام بر تداوم پروژه وحدت چپ مینمایند جای بحث دارد.
رفقا! اگر اصرار بر تداوم پروژه وحدت چپ، متأخر بر آسیبشناسی عملکرد قبلی میشد باز جای تردید نبود. ولی اصرار بر تداوم پروژه وحدت چپ، تعجبآور مینماید؛ بهویژه وقتی اصرار مزبور بدون ارزیابی نقاط مثبت و منفی راهرفته بیحاصل پروژه مطرح میشود که در جای خود شبهه ایجاد میکند و حتی به تبعات بعدی واکنشی نمیاندیشد. شاید طرفداران وحدت چپ به آثار بعدی اصرار خود بهاء کافی نمیدهند و یا آنها را نادیده میگیرند. رفقا! زیانبار بودن تلاش چندساله و بینتیجه بودن کوشش وحدتطلبانه مانع نشد و نمیشود تا در مورد تبیین علل ریزش و چرائی فقدان زایش پروژه وحدت بحث جدی صورت نگیرد. بدین خاطر هرگونه کم بهاء دادن به آسیبشناسی حرکت قبلی وحدت چپ و اهمال نسبت به حرکت آتی عجولانه وحدت، زمینهای میشود تا برخی رفقا تدارک تداوم پروژه وحدت را فراهم آورند شاید راهرفته اما به نتیجه نرسیده را در فرصت نوین به فرجام خوشتر برسانند. پس چاره چیست؟
رفقا! من نمیتوانم در مقابل اصرار رفقا به تداوم حرکت وحدت ضمن بیتوجهی به آسیبشناسی حرکت قبلی سکوت اختیار کنم تا از آن بهراحتی عبور کرده باشم. من در تمام مدت حرکت پروژه وحدت چپ نسبت به کنش رفقای خواستار وحدت، نهایت دقت نظر را به خرج دادم و به مناسبتهایی مقالاتی با لحن نرم و تلویحی بر بیحاصلی هرگونه حرکت پروژه، اشارهها داشتهام. اشارههایی که هرچند از آنها غفلت نمیکردم، ولی امیدوار بودم تا شاید در خلال حرکت پروژه نشانهای از احتمال پیروزی در فاز نوین پروژه بیابم؛ لیکن میسرم نشد.
بارها آرزو میکردم حس شکلگرفته فقط در ذهن من باشد و هرگز به عالم واقع گام ننهاده باشد، ذهنیتی که به خاطر اصرار مزبور، سازمان را در آستانهای خوش نمیدید. هرچه بیشتر دقت میکردم بهجای افزایش همگرائی، تنزل را میدیدم و بهجای تنزل واگرائی، افزایش واگرائی چون شمشیر داموکلس بر فرق ذهن هشیارم فرود میآمد. پس بر آن شدم تا شاید بین افزایش همگرائی و کاهش واگرائی تناسب موزون بیابم که بازهم امکانپذیر نگشت، وجود این بیتناسبی آنگاهکه با اصرار شتابزدگی رفقا عجین گشت باعث شد تا «کاسه صبر لبریز شود»، و سکوت را جایز ندانسته و نگرانی همهجانبه خود را بروز دهم؛ نگرانی از اینکه مبادا در پرتو وحدت طلبی مصرانهی بعضیها، ارکان سازمانهای درگیر در پروژه وحدت چپ متزلزل شوند. تزلزلی که در صورت رخداد آن بلادرنگ انحلال یکی از سازمانها یا دوتا را به همراه خواهد داشت.
رفقا! با در نظر گرفتن مجموعه عوامل پیشگفته اعلام میدارم برای کاهش بیشتر هزینههای غیرقابلجبران، باید در اولین فرصت کلید پروژه وحدت چپ را خاموش کرد و بلادرنگ حرکت دوباره آن را متوقف نمود. مزیت این اقدام عاجل در خدمت حفظ انسجام تشکیلاتی خواهد بود. اما آنچه باعث واکنش من شد و زمینه اعلام موضع مرا مهیا ساخت از کنش شتابزده برخی از رفقای خواهان وحدت چپ تأثیر گرفت. بنابراین سعی دارم تا واکنش من پاسخی احساسی و خودانگیخته در برابر کنش شتابزده رفقا تلقی نشود چون من کنش مبتنی بر عقلانیت را ترجیح میدهم که ناشی از چارچوبی عقلانی و فکر شده است و حاصل پاسخی احساسی و عاطفی نیست. کنش عقلانی من برخلاف کنش احساسی رفقا به من حکم میدهد که از همراهی با پروژه وحدت چپ خودداری کنم. امتیاز متوقف کردن پروژه وحدت چپ سبب ایجاد فضایی میگردد که در آن انسجام تشکیلاتی را وسعت بیشتری میبخشد.
افزودن نظر جدید
دیدگاهها
حجت نارنجی replied on لینک ثابت
مهرزاد عزیز، موضوع وحدت در دو کنگرە عادی و فوق العادە با اكثریت بسیار بالا بە تصویب رسیدە است و هیچ کس و ارگان سازمانی حق لغو این مصوبە بە زعم من تاریخی و مهم را ندارد. از لحاظ حقوقی شما کە میدانید مصوبات کنگرە ها را فقط کنگرە تازە می تواند تغییر دهد.
صادق
مهرزاد replied on لینک ثابت
صادق عزیز! وقت صرف کردند و کامنتی کوتاه ذیل مقاله ام " توقف پروژه وحدت چپ عاجل ترین اقدام حفظ سازمان" نشانده اند. از اینکه بر مقاله من کامنت گذاشته ای، مراتب تشکر و سپاسگزاری ام را بپذیرید.
رفیق گرامی! در این مقاله، من پیشنهاد توقف پروژه وحدت چپ را مطرح کرده ام. پیشزمینه پیشنهاد من از دوری گرفتن های برخی رفقا از سازمان نشات گرفت تا پادزهری شود برای دوری گرفتن و سویه دیگرش که در کناره گیری رفقا معنا می شود. توضیح اینکه اگر من در مقاله خود تعمدا به کناره گیری این رفقا اشاراتی نداشتم تا دامنه بحثی درونی همچنان بسته باشد و به عرصه ی آشکار منتقل نشود. اما در این جا به راحتی با شما مطرح می کنم، کناره گیری بخشی از رفقا موضوع ساده ای نیست که به راحتی از کنار آن گذشت. حمل بر سیاه نمایی نشود که باید کناره گیری را نیز واژه ماقبل دوری گرفتن ها تصویر نمائید و ان را سکویی بدانید که اگر پیشنهاد من و ایشان و دیگران مورد بررسی قرار نگیرند، بدون تردید از این سکو، شاهد تسریع روند کناره گیری ها خواهیدشد.
هموند گرامی! می دانید؛ اگر کمی وقت صرف می شد بدون زحمت فهم می شد که مقاله اخیر من سوای لحاظ دغدغه کناره گیری و دوری گرفتن ها، حامل پیشنهادی سرنوشت ساز است. پیشنهاد من جدای از هر مسئله، فقط عنوان پرطمطراق و دهن پرکن نیست که بر پیشانی مقاله نشسته تا مثلا ادعایی گزاف را اعلام کند؛ ابدا منظور من این نمی باشد؛ بلکه آن را پیشنهاد دلسوزانه رفیقی می دانم. پیشنهادی که ناچار بنا دارد در برابر هرنوع اصرار قلیلی از رفقای خواستار ادامه پروژه وحدت چپ قد برافرازد تا به آنان برساند که تداوم پروژه ناکام را مترادف ریزش نیرو می داند. مقاله من به رفقای خواستار تداوم وحدت نوعی پیام هشدار و هشیارباش است تا آنان با اصرار بر ادامه راه بی نتیجه، زمینه دوری گرفتن و کناره گیری ها را تسریع نکنند. به روشنی روز است که روح مقاله من صرفا یک ایراد گیری و مخالف خوانی در برابر مصوبه کنگره نیست. وقتی من پیشنهاد می دهم. باید هدف و مقصود از این پیشنهاد را بررسی کرد و آن را ارزیابی کنید. هدفی که برآن می کوشد باید برای کاهش بیشتر هزینههای غیرقابلجبران، در اولین فرصت سریعا کلید پروژه وحدت چپ را خاموش کرد. در این رابطه استدلالی دارم که حکم می کند چرا باید بلادرنگ مانع شروع دوباره پروژه مزبور شد؛ شاید اگر به استدلا ل من توجه می شد و راه حل پیشنهادی من یعنی توقف پروژه وحدت را به برگزاری کنگره حواله نمی دادید، سریع تر پی می بردید چرا من پیشنهاد توقف پروژه وحدت چپ را مطرح کرده ام. در اینکه موضوع وحدت چپ مصوب کنگره است. شک ندارم و ضمنا در جای خود قابل احترام و لازم الاجرا می باشد. اما هرگاه لازم الاجرا بودن یک مصوب وقتی اصل ابزاری می شود تا به تکرار تجربه ای ناکام بیانجامد. در برابر آن چه می توان کرد؟ باید چون مصوب کنگره و لازم الاجرا است در برابر تکرار پروژه ناکام، سکوت اختیار کرد تا برخی مشتاقان به وحدت چپ ، به دلخواه و بنا به اصرار نامعلوم خود، روند استجکام و حفظ سازمان را خدشه دار کنند؟ آیا سکوت من و شما یا لاپوشانی در برابر خطرات احتمالی و البته قابل وقوع، راهکاری اساسنامه و منطقی است؟ آیا در چنین موقعیت حساس، مسئولیت نقش بازدارندگی اعضاء هشیار چه می شود؟ رفیق، می گویند علاج واقعه قبل از وقوع است و راه چاره رفع نگرانی از خطراتی که متوجه سازمان می شود، فقط تمکین به مصوب نیست بلکه می تواند جلوه ای از اطاعت کورکورانه تلقی شود که تاکنون در جنبش فدائیان و سازمان ما جایگاهی نیافته است. بنابراین باید درصدد چاره اندیشی برآمد و به اشکال مختلف و البته قانونی از تحمیل زیان های غیرقابل جبران جلوگیری نمود. زفیق! به نظر شما، توقف وحدت چپ در حیطه مسئولیت عالیترین ارگان رهبری می باشد. کاش شما برای رفع نگرانی از احتمال کناره گیری ها، توضیحی هرچند کوتاه می دادید. توضیحی که هرگاه مصوب کنگره مسئله ساز شد چه می توان نمود و چنین کاری باید کرد؟ آیا صرف مصوب کنگره بودن موضوع وحدت، باید موقعیتی ایجاد کرد تا ناچار شوی در روانه شدن سازمان توسط قلیل رفقا یا اقلیت متنفذ دست روی دست گذاشته شود تا سازمان به کام تلاطم بنیان برافکن بیفتد و بعد از آن، اشک حسرت بر تشکیلات از دست رفته ریخت؟ می دانم که شما چنین نمی اندیشی؛ هرچند در این موضوع باهم دارای زاویه هستیم. چون من با ارگان متوقف کننده وحدت مشکلی ندارم. بدین ترتیب زمانی مشکل آغاز می شود که ارگان ارزیابی موضوعات اضطراری، نتواند روند ریزش در سازمان را متوقف کند. احیانا اگر چنین امری متحقق شود همه اعضا سازمان از صدر تا ذیل در برابر آن مسئول خواهیم بود.
رفیق صادق عزیز! باور بفرمائید؛ هدف پیشنهاد من از اقدام عاجل توقف وحدت، در خدمت حفظ انسجام تشکیلاتی است. اما شما در برابر استنتاج و هشدارهای من، اصل اساسنامه ای را یادآوری می کنید تا به هشدارهای من و خطرات ناشی از این پایبندی اساسنامه ای، کوچکترین توجهی کرده باشید. شما در کامنت خود، پیشنهاد توقف پروژه وحدت را به ارگان عالیتر حواله می دهی، چون موضوع وحدت چپ در صحن کنگره مصوب شده است. بنابراین هیچ ارگانی نمی تواند آن را متوقف کند. اما تاکید می کنم این اصل فقط در مورد مسائل عادی و بی خطر روائی دارد. باید از شما بپرسم هر زمان از ناحیه باز اجرای مصوب کنگره که احتمال بروز خطر احساس می شود؛ نباید چاره اندیشی کرد تا بهر شکل از تبعات خطرناک آن جلوگیری نمود.
با تلاش برای حفظ سازمان
اسماعیل امیری replied on لینک ثابت
آقای صادق متوجه هستید نویسنده مقاله چه می خواهد و شما چه جوابی به او میدهید. به جای پاسخ به سئوال چرا او را با اهرم کنگره ها برحذر می کنی چرا ؟. شما با اینکارا مقصودی را زیرنظر داری یعنی نقد بی نقد چون کنگره ها و رای اکثریت پشت وحدت چپ ایران است و بنابراراده اکثریت سازمان اکثریت باید حتما وحدت پیگیری شود. کاشکی به سئوال مشخص نویسنده می پرداختی و پاسخ شفاف می دادید. کاش
دنیز ایشچی replied on لینک ثابت
کنگره فوق العاده تصویب کرده بود که ظرف شش ماه بعد از کنگره، تقریبا همزمان با سالگرد سیاهکل ، کنگره وحدت را تشکیل دهند. اگر این مصوبه کنگره حکم "قانونی " دارد، انجام نشدن آن "قانون شکنی" نمیباشد؟ آیا کسی مسئولیت این "قانون شکنی" را به عهده میگیرد؟
هر چقدر هم نوشته های من را قیچی بفرمائید، باز هم خواهم نوشت.