یادداشت
«همواره تا ابد، بر پایِ نامِ سبزِ تو من ایستادهام!»
دادخواهان خاوران سیوپنج سال است ثابت کردهاند که هیچ درِ بسته، هیچ ممنوعیت و هیچ فشار و ترفندی را یارای ایستادگی در برابر عزم آنان برای زنده نگه داشتن یاد عزیزانشان و برملا کردن راز این جنایت هولناک نیست. خاوران همچنان زنده است و نفس میکشد و ننگی است ابدی بر پیشانی جمهوری اسلامی.
جنگ دارد همچنان همگانی می شود!
این تصاویر شنیع, چه بازمانده از جنگ و چه بازمانده از دنیای سهمگین سیاستمداران زندانبان !, ما را هم به اشکال مختلف در گیر و تماشاگر چنین صحنه هایی می نماید. یعنی کشتن و یا اعدام شهروندان، به امری معمولی و سرگرم کننده بدل می شود و در روزمرگی جامعه کم کم جا باز می کند.
شکست عقل و منطق در روسیه!
در ایران اگر بازی بر بد و بدتر استوار است، در روسیه، متناسب با فرهنگ موجود پیروزیهای بزرگ کارسازند. مهم نیست که ایرانی در چه شرایط اسفناکی قرار داشته باشد، اصلاً مهم نیست که جامعه تا کجا فلج باشد، ولی مهم بود که مثلث جیم شکست بخورد. در روسیه نیز همین اصل مهم نبودن شرایط اقتصادی زندگی اجتماعی بر وعدۀ رسیدن به برلین و پاریس بسیار مسرتبخش و ارضاکننده بود،
زمستانی که دارد میرود!
زمستانی که بایست آن قدر سرد و یخبندان باشد که بهار دلانگیز گردد و درختان آنچنان به خواب روند که خستگی از تن برون کنند تا در هوشیاری و بیداری بهار، شاداب و با طراوت زندگی را پیش گیرند؛ اینک به خودپسندی و عُجب خود افزوده است
بخشش و هانا آرنت…
نشانۀ ابتدایی آگاهی از امکان پذیرش بخشش به عنوان مقدمهای بر درمان زخمهای اجتنابناپذیر ناشی از کنش دیگران را در اصل رومی عفو مغلوب (پارچره سوبیکتیس)- حکمتی کاملا ناشناخته برای یونانیان می یابیم و یا در حق عفو در اجرای حکم اعدام، احتمالا با ریشۀ رومی که اغلب در اختیار سران دولت در تقریبا تمام کشورهای غربی است.
دربارهٔ جبههٔ اصلاحات ایران
هر یک از ما آرزوها، دغدغه ها و مسئولیت های متفاوتی داریم. اما همه کشور خود و مردم آن را دوست داریم. همه ما میبینیم که کشور ما در چشم اندازهای روبرو به هر علت ممکن است در وضعی بحرانی قرار گیرد و در آن «حکومت، بدون همراهی مردم»، و «مردم، بدون تمکین حکومت»، نتوانند برای کشور کاری بکنند. در چنان وضعیتی وجود جبهه اصلاحات ایران و همراهی آقای خاتمی، که هم آداب تعامل با حکومت را خوب می دانند و هم از سابقه و تجربه همدلی با مردم بهره می برند، نهاد گرانقدری است که غیاب آن در روز مبادا، خسرانی جبران ناپذیر و پرافسوس برای همه ما، برای ایران، است. در میان همه گزینه ها، ظرفیتی کارآمدتر از جبهه اصلاحات در وضع حاضر در دسترس ایران نیست.
جنگ دارد همچنان همگانی می شود!
این تصاویر شنیع, چه بازمانده از جنگ و چه بازمانده از دنیای سهمگین سیاستمداران زندانبان !, ما را هم به اشکال مختلف در گیر و تماشاگر چنین صحنه هایی می نماید. یعنی کشتن و یا اعدام شهروندان، به امری معمولی و سرگرم کننده بدل می شود و در روزمرگی جامعه کم کم جا باز می کند.