قصیده برای جنبش فداییان خلق
به عشقِ شوکتِ مردم به کهکشانی خوش،
به شوقِ ساده شکفتن به اینجهانی خوش
که سازِ رزمِ سترگت به صد نشان مانَد
و نسلِ عازمِ فردا ترانهات خوانَد
به عشقِ شوکتِ مردم به کهکشانی خوش،
به شوقِ ساده شکفتن به اینجهانی خوش
که سازِ رزمِ سترگت به صد نشان مانَد
و نسلِ عازمِ فردا ترانهات خوانَد
نور میخواهم نور!
آب میخواهم، آب!
بذر میخواهم، بذر!
آغاز روند تلاش برای ایجاد تشکلهای مستقل چپ در بیرون از چارچوب حزب تودهٔ ایران و جبههٔ ملی ایران به اواخر دههٔ ۳۰ و اوایل دههٔ ۴۰ برمیگردد. این تلاش در طی سالها مذکور در نقاط مختلفی از ایران به صورت جداگانه به ثمر نشست و تا جایی که به جنبش ما فداییان خلق ایران برمیگردد، منجر به تشکیل محفلهای گوناگونی شد که با پیوستن تدریجی بسیاری از آنها به یکدیگر، سرانجام در ماههای آغازین دههٔ ۵۰ با پیوستن گروههای موسوم به یک و دو به یکدیگر، سازمانی شکل گرفت که دیرتر، نام سازمان چریکهای فدایی خلق ایران را بر خود نهاد.
در سالروز مرگ فرمانده در قتلگاه نبردی نابرابر، در ۴۱مین سالگرد یورش گستردهٔ چند ماههٔ رژیم کودتا به فداییان خلق، در برابر جان هماره جوان رفقای خود سر به احترام فرود میآورم و درود میفرستم بر نام یکایک یارانی که از ایستادگی در برابر ظلمت استبداد نهراسیدند و جنبشی را بنیان نهادند که در قلب تاریخ آزادیخواهی و دادپژوهی این سرزمین کهن مهر ماندگاری خورده است.
خامنهای و بیت رهبری در تلاش آناند که صورت خود را با سیلی سرخ نگه دارند. نمایش قدرقدرتی بیت رهبری و نماد آن نمیتواند خاک بر چشم آزادیخواهان ایران بپاشد. ایجاد انسجام در بیت رهبری شدنی نیست. روند اوضاع نه در راستای پیروزی که در راستای تضعیف و شکست بیت رهبری است. این بازی برای بیت رهبری بازی دو سر باخت است
در ۳۸ سال گذشته هزاران هزار فرزند سرفراز این مرز و بوم با نه گفتن روی در روی و چشم در چشم به حاکمان زورگوی ولایی، جان و جوانی در راه آزادی و آبادی مردم و میهن گذاشتهاند. هزاران هزار ایرانی دیگر با عزم مخالفت با استبداد پای صندوقهای رأی حضور به هم رساندهاند. هزاران هزار تن از کارگزاران پیشین خود این نظام استبدادی در روندی که کماکان ادامه دارد، به جبههٔ مخالفین آن پیوستهاند. ما برای غلبه بر بختکی که نزدیک به ۴ دهه است که به زندگی مشترک ما افتاده است، به همهٔ این مقاومتها، به همهٔ این نیروها نیاز داریم. هر مقاومتی در برابر استبداد ایران بر باد ده فقاهتی مقاومتی خجسته است.
مضمون سیاست آزادیخواهان ایران شرکت در انتخابات و رای مشروط به آقای روحانی نیست. مضمون سیاست ما تقابل آشکار با سیاستهای بیت رهبری است. اقدام عملی منتج از هر دو این مضامین میتواند واحد باشد، اما مضمون اول به معنی نوعی پشتیبانی از آقای روحانی است، در حالی که مضمون دوم ادامهٔ پیگیر برنامه و سیاستی مستقل در تقابل با ولایت فقیه و نفی آن است
ساعاتی بیشتر به پایان سال ۱۳۹۵ نمانده اند. بر خود وظیفه دانستم که پیش از پایان سال و ورود به ماه بهار و گاه فروردین یادی از یارانی کنم که در جریان گستردهترین یورش به سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) در تابستان ۱۳۶۵ دستگیر شدند.
آقای خامنهای موقعیت یگانۀ ممانعت قانونی از این بیداد را دارد، اما او لام از کام نمیگشاید تا این قلع و قمع سبعانه را پایان بخشد، چرا که این کودتای انتخاباتی به هدابت و حمایت اوست که انجام گرفته است، چرا که این دولت کودتایی دستپخت اوست. این کودتای درباری، کودتایی ولایی است
سی سال پس از استقرار جمهوری اسلامی، بیش از دو دهه پس از آخرین دور کشتار و سرکوب گسترده دگراندیشان و تلاش حکومت اسلامی در برقراری سکوت مرگآمیز در دهه نخست حیات آن و از جمله درسایه گسترش دانشگاهها در شهرهای بزرگ و کوچک کشور که به سهم خود منجر به گسترش و ژرفش قشر دانشجویی و جنبش آن شده است، جنبش دانشجویی بار دیگر به یکی از پیشتازترین بخشهای جنبشهای اجتماعی آزادیخواه و دگرگونیخواه تبدیل شده است.