درگرامیداشت خاطره ی جاودان مادر لطفی ( باتو فروغ تاجبخش )
مادر نوشیروان راستین بودی،
مادر جمع سواران عدالتخواه و آزاده،
سروهای جنگل هستی،
سروهای سربلند و سبز،
سروهای جنگل خاور.
مادر نوشیروان راستین بودی،
مادر جمع سواران عدالتخواه و آزاده،
سروهای جنگل هستی،
سروهای سربلند و سبز،
سروهای جنگل خاور.
تأمین کردن عدالت اجتماعی در هر جامعه و به کوشش همه ی اعضای آن، سرانجام، دیر یا زود، به تأمین عدالت اجتماعی جهانی می انجامد؛ اما نفوذ متقابل نولیبرالیسم نوامپریالیستی را نیز نباید از نظر دور داشت؛ زیرا این نیروی نمایانگر سلطه ی جهانی می کوشد منافع خود را از راه تجاوز به کشورهای دیگر، برقرارکردن رابطه ی بازرگانی ناعادلانه با آنها و دست اندازی به منافع و حقوق حقه ی آنها تأمین کند
سراسر نور و پیروزی،
ازآن بهتر چه می خواهیم؟
به ره مانیم تا آید سپیده،
شاد و شورفکن.
برافرازیم آنگه پرچم آزادی میهن.
آیا شراره های امید است این،
گلنوش آفتاب،
درجام باده ام،
سرشار عطر گلِ ِ خورشید؟
من در کجای راهم،
در این شب دراز که دریادم،
ازصبحگه نشانی و نامی نیست،
جر حسرت و وبال و پریشانی،
دریاد من سرود و پیامی نیست.
ره شب گرچه بسی جانکاه است
پر پرواز تو باد
رمزِ یادآور آغاز سحر
نام توطرفه نویدی به سوی صبح دگر
مان تو یادآور فردای امید
باش تا صبح سپید.
هر کدام از 12 شرطی که دولتیان امریکا مطرح کرده اند، به مفهوم نقض حاکمیت ملی و اعمال سلطه ی امپریالیستی بر مردم کشورما ایران است و معنی پذیرش این شرطها تن سپردن تمام عیار به حضور نواستعماری و نوامپریالیستی آمریکا در کشور ماست. آمریکا می خواهد به ما بگوید یا همه ی این شرطها را بدون کم و کاست می پذیرید، یا اینکه باید منتظرهرگونه اقدام اقتصادی و نظامی ما در آیندە باشید. اکنون این پرسش پیش می آید: آیا معنی مطرح کردن درخواست مذاکره ی بدون قید وشرط با آمریکا با این پیش شرط های مداخله گرانه و متناست با سرشت نوامپریالیستی، نئوفاشیستی و نواستعماری ایالات متحد آمریکا در تضاد فاحش نیست؟
همان طور که می بینیم در این اصول قانون اساسی برخی موارد تصریح بر آزادیهای صنفی و سیاسی آشکار است که از جمله می توان از ماده ی 6 اصل 3، بخش پایانی فصل 9، اصل 23، اصل 26 و اصل 27 نام برد. بر پایه ی این اصول، هیچ یک از آمران و مأموران دولتی، در هر سطح از مسئولیت، حق ندارد از اعمال این حقوق و آزادیها براساس نص صریح قانون اساسی جلوگیری کند.
کوتاه سخن اینکه، ضرورتهای اتحاد در صفوف کارگران و زحمتکشان در جهان و نیز درهرکشور، در زمان حضور جامعه ی کشورهای سوسیالیستی بدان حد مشهود و قابل دفاع بود که می توان گفت اتحاد شوروی چگونگی پیشبرد این جنبش را مسئله ی "مرگ و زندگی" خود می انگاشت و به باورمن یکی از دلایل مهم انحلال اتحاد شوروی نیز همین کمکهای آن کشور به سه بخش جهانی انترناسیونالیسم پرولتاری – متشکل از جامعه ی کشورهای سوسیالیستی، جنبشهای رهاییبخش ملی و جنبش کارگری کشورهای پیشرفته ی سرمایه داری – بود
برکش بهار را که بماند خزان ز راه
تا سبزه زار خرمن و باغت گل آورد.
سرشار مهرباش تو کین خنده های شوق
بانگ بهار بر لب هر بلبل آورد.